کاوش موضوع اقتصاد اسلامی
صفحه اصلی
اقتصاد اسلامی
اقتصاد اسلامی، اصطلاحی مورد مناقشه است و اسلامگرایان مدعی هستند که این واژه به معنای دانش اقتصاد یا فعالیتها و فرایندهای اقتصادی، بر اساس اصول و آموزههای اسلامی تدوین گشته است. بعضی به علم اقتصاد با لحاظ روشها و مبانی مختلف امّا با توجه به ارزشهای مادّی و معنوی در سطح فردی و اجتماعی که در اسلام ذکر شده نیز اقتصاد اسلامی میگویند. با این حال، مخالفان درستی این واژه معتقدند که اقتصاد مانند همهٔ شاخههای دانش، یک دانش تجربی است و نمیتواند بر اساس باورهای فردی و غیرقابل اثبات بنا شود و بهکارگیری این واژه، کوششی برای انطباق دو چیز ناهمگون و از ریشهٔ متفاوت است، یعنی علم و دین.
مدعیان اقتصاد اسلامی معتقدند که اسلام دربارهٔ رفتار اقتصادی فردی و اجتماعی انسان، مجموعهای از هنجارها و ارزشهای ویژه دارد. از این رو دارای نظام اقتصادی خاص خود است که بر اساس دیدگاههای فلسفی آن بنا شده و با سازماندهی اسلامی، دیگر جنبههای رفتارهای بشری، یعنی نظامهای اجتماعی و سیاسی سازگار است. اغلب مدعیان اقتصاد اسلامی همچون محمدباقر صدر معتقدند که اقتصاد اسلامی را میتوان به صورت قسمتی از علم اقتصاد دانست. در این صورت، اقتصاد اسلامی نه علمی مستقل قلمداد میشود و نه ماهیت علمی علم اقتصاد را نفی میکند. بلکه اقتصاد اسلامی، یک مکتب اقتصادی در کنار سایر مکاتب اقتصادی است.
با این حال، منتقدین اقتصاد اسلامی اساساً امکان تحقق چنین مقولهای را رد میکنند و اعتقاد دارند که در علوم اصل بر شک است ولی در ادیان اصل بر باور است. در علوم شیوهٔ اصلی کار علمی مبتنی بر رد است و ابطال. در علوم از طریق نقد و پژوهش تلاش دائمی برای رد کردن و ابطال کردن در جریان است؛ امّا در ادیان اصل بر اعتقاد است. علوم همواره در حال تحول هستند و رو به تکامل و پیشرفت میروند ولی ادیان حالتی ایستا و راکد دارند، یعنی شیوهٔ کار و متد این دو حیطه (علم و دین) کاملاً با یکدیگر متضاد است. پس در نتیجه، علمی با نام «اقتصاد اسلامی» اساساً امکان تحقق ندارد. منتقدین اقتصاد اسلامی میگویند که مواردی همچون تأکید بر تفاوت نظام اقتصادی اسلام با نظامهای اقتصادی سرمایهداری و کمونیستی، تأکید بر عدالت اجتماعی، رفع فقر و تبعیض، حمایت از مستضعفین، پرهیز از تسلط بیگانه و وابستگی اقتصادی و حرمت ربا و توضیحاتی دربارهٔ مالکیت، مجموعهٔ آن چیزهایی هستند که تحت عنوان اقتصاد اسلامی مطرح میشوند؛ امّا اینگونه موارد دارای جامعیت به عنوان یک منظومهٔ فکری نیستند. آنان اعتقاد دارند که با مجموعهای از احکام فقهی یا معرفی قراردادهای همکاری اقتصادی همچون حرمت ربا، احترام به مالکیت، احکام در باب خیارات و غش در معامله یا تبیین قراردادهای مضاربه، مساقات و… نمیتوان مسائل پیچیدهٔ اقتصادی را حل و فصل کرد؛ علاوهبر اینکه مکتب فکری یا نظام فلسفی مدون و منسجم نیازمند مجموعهای بیش از اینگونه موارد است.... بیشتر در ویکی پدیا